انتظار
پنجشنبه, ۱۶ آذر ۱۳۹۱، ۰۸:۵۳ ب.ظ
بیا اسمان ِ دلم ستاره باران کن
سکوت را در تپش ترانه پنهان کن
من از هجوم ایه ها فراری ام اری
بیاو راه رسیدن به سایه اسان کن
چگونه می شود از غرور ادم گفت؟
تو با تمام بزرگی ات بیاو غفران کن
خیال ِعاشقی از خیال ِما سر رفت
بیاو در جهش ِ این شراره هجران کن
تو از خزان و بهاران ندیده ای ایا ؟
بیاو درد ِ خزان ام به دیده درمان کن
تو از طراوت ِ شب باوفاتری گویا ؟
مرا بسان ِ رهایی اسیرِ زندان کن