دست ِ پینه بسته
و چشم های ِ منتظر را
در بحبوحه ی ِ انتظار
بی قراری را ، باور کن
در لحظه های ِ انفجار
سرمای بی انصاف ،
تا کی شکنجه می کند؟
ادم برفی ام را .
دست ِ پینه بسته
و چشم های ِ منتظر را
در بحبوحه ی ِ انتظار
بی قراری را ، باور کن
در لحظه های ِ انفجار
سرمای بی انصاف ،
تا کی شکنجه می کند؟
ادم برفی ام را .