به سلامتی سکوت
چهارشنبه, ۲۳ اسفند ۱۳۹۱، ۰۱:۲۳ ب.ظ
مثل گام های تو
وقت رفتن
پل های خراب شده را
جا می گذارد
چشم ام گاه گاه می بارد
اشک ِ آسمان
در صورت ام غرق می شود
و حتی مجال اش را نمی یابد
ابراز کند
ترشحات گاه و بی گاهش را
و اسمان
در گوش ام زمزمه می کند
موسیقی عشق را
بی پناهی سبز
و تپش های نبض
در آغوشی به خواب می روند .
صدای مجلل غرور
مرا تحقیر می کند .
حقارتی پست
در نگاهی مست
و پیاله ای در دست
به سلامتی سکوت می اندیشند
و هیچ
هیچ به هیچ
از من هیچ باقی نمانده است .
من خویش را سرکشیده ام .